همه ی بد بختیا از زمانی شروع شد که بهم کلاس های قلم چی رو معرفی کردند و گفتند اگه تو کلاساش شرکت کنی و آزموناشو بدی و کتاباشو بخری حتما دانشگاه دولتی یه رشته ی خوب قبول میشی.... این شد که من دویست هزار تومن پول خرید کتاب دادم و کلی برا ثبت نام تو آزمون و کلاساش خرج کردم...
![](http://www.tiptopglobe.com/skin/smile/s2726.gif)
بعد از اون روزی نه ساعت مطالعه ی مفید داشتم ...
![](http://www.tiptopglobe.com/skin/smile/s4581.gif)
حتی گاهی با دوستام به کتابخونه میرفتیم ورفع اشکال میکردیم اما خب عین داورای فوتبال که همیشه به حاشیه کشیده میشن مام به حاشیه کشیده میشدیم و از درس دور میشدیم!البته این تو ایران ما عادیه بنظرم...
![](http://www.tiptopglobe.com/skin/smile/s1299.gif)
البته بعضی از رفیقام نا باب بودند و سهمشون تو اومدن من به دانشگاه راغب کم نبود...
مثلا یکیشون همیشه خواب بود و منم این خصلتو ازش گرفتم و تو خواب خواب دانشگاه دولتی رو میدیدم و روحیه میگرفتم...
![](http://images.zaazu.com/img/sleep-f-animated-animation-female-smiley-emoticon-000388-medium.gif)
یکی دیگشون عاشق بود و چشم و گوش مارو هم باز کرد لا کردار و بقیه ی قضایا...
![](http://images.zaazu.com/img/lovemail-animated-animation-love-smiley-emoticon-000378-medium.gif)
یکیشون تو کار فیس بوک بود و ماروهم معتادش کرد جوری که شبا تا یه دست چت تو فیس بوک نمیزدم خوابم نمیبرد...
![](http://images.zaazu.com/img/laptop-animated-busy-animation-smiley-emoticon-000418-medium.gif)
یکیشونم که از بس از برنامه های تلویزیون و ماهواره حرف میزد گاهی وقتا ادم فکر میکرد از بعضی از این شبکه ها پول گرفته که براشون تبلیغات کنه و ادمو تحریک کنه بره برنامه هاشونو ببینه...
![](http://images.zaazu.com/img/tv-tv-lcd-plasma-smiley-emoticon-000708-medium.gif)
وخلاصه اینجوری شد کار به جایی رسید که موقع درس خوندن حواسم همه جا بود غیر کتاب!!!
![](http://images.zaazu.com/img/daydream-animated-animation-day-dream-smiley-emoticon-000404-medium.gif)
البته من همیشه فکر میکنم جو کلاس پیش دانشگاهیمونم بی تاپیر نبود...بالاخره ادم از دورو بریاش تاپیر میگیره دیگه...
![](http://smileys.smileycentral.com/cat/3/3_3_101.gif)
البته تقلب های سر جلسه ی امتحانم اعتماد به نفس بیخود بهم میداد و فکر میکردم چون نمرم خوب شده خیلی درسو بلدم!نمیدونم چرا یادم میرفت که جواب سوالو از رو دست بقلی نوشته بودم مهم نمره بود که مال من بود...
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/test.gif)
تا بالاخره روز موعود رسید و رفتیم کنکور بدیم.سر جلسه قیافم دیدنی بود...اینو دوستم که بقل دستم نشسته بود بعد تموم شدن کنکور بهم گفت...
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/stressed.gif)
خلاصه گذشت و رسیدیم به نتایج کنکور... قیافه ی بابام بعد از دیدن رشته و دانشگاهی که قبول شده بودم اینجوری شد...(آخه کلی پول ازمون و کتاب و کلاس داده بود)
![](http://images.zaazu.com/img/swear-swear-curse-mouth-smiley-emoticon-000661-large.gif)
مامانم اینجوری شد...(آخه بنده خدا کلی واسم نذر و نیاز کرده بود)
![](http://images.zaazu.com/img/Frozen-frozen-freeze-winter-smiley-emoticon-000590-medium.gif)
وقیافه ی خودمم که...
![](http://images.zaazu.com/img/fever-fever-flu-cough-smiley-emoticon-000290-medium.gif)
وقتی اسم غیر انتفاعی راغب اصفهانی رو دیم انگار که یه چیزی محکم خورد تو مخم...
![](http://images.zaazu.com/img/crushed-crushed-heavy-balcksmith-smiley-emoticon-000581-medium.gif)
بعد از یه مدت که گذشت دیگه برای همه پذیرفته شد و رفتیم که دانشگاه ثبت نام کنیم... و قتی محیط دانشگاهو دیدیم یحو...
![](http://www.smileyarena.com/emoticons/Main/Large_Mix/dead1.gif)
این مال لحظه ی اوله بعدش اینجوری شدم...
![](http://www.thesmilies.com/smilies/angry/banghead.gif)
چی فکر میکردیمو چی شد...دانشگاهمون از مدرسمون کوچیک تر بود و ساختمونشم داغون بود...ولی دیگه چه میشه کرد سرنوشت مام این بود...